دیشب رفته بود بام شهر گرگان
چند تا دختر و پسر بودن ۱۵و۱۶ پسرا ۲۰ واینا از بین اینا یکی شون باهم رل بودن و دختره خیلی قد کوتاه خوشگل با ی پسر قد بلند خوشتیپ
وااای پسره همش دختره رو بغل کرده بود و هی بوسش میکرد
قربون صدقه اش میرفت اینقدر حسودیم شد همه داشتن نگاهشون میکردن دوست دارم اینجور چیزا رو منم
فکرکن تو اون موقعیت شوهرتم بگه شالت رو درست کن یا بچه رو بده بهت دیگه هیچی