من در مورد جداییم اینجوری فکرمیکنم که باید تو زندگیم اتفاق میفتاد تا روحم رشد کنه و به اون آگاهی لازم برسم برای مراحل بعدی زندگیم شاید اگه اتفاق نمیفتاد هیچوقت روحم رشد نمیکرد
چیزی که خدا برام خواسته بود اعتراض نمیکنم بهش بالاخره یه روزی میمیرم و میرم اون دنیا میفهمم چرا این اتفاق تو زندگیم افتاد
شماهم به نظرم اینجوری فکرکنی یکم بهتر میشه روحیت
الان میگم راضیم به هراتفاقی که خدا برام در نظر گرفته
نمونش الهه این همه روز رفت سرکار اتفاقی نیفتاد ولی یه روز سوار ماشین شد و رانندش جانی در اومد خواست خدا بوده که زنده نمونه وگرنه برای خدا کاری نداشت که حداقل بعد چند روز حتی جسم زنده پیدا بشه حداقل