2777
2789
عنوان

خواستگاری زوری

124 بازدید | 10 پست

یه خواستگار زنگ زد شرايطش خیلی خوبه ولی من الان از لحاظ شغلی تو موقعیتی هستم که خیلی تحت فشارم از لحاظ روحی و روانی داغونم آرزوی مرگ میکنم با جوکر و اینا سعی می کنم یکم خودمو حفظ کنم به مامانم گفتم الان نمیتونم دو ماه دیگه بگو بیان گفت نه زشته میگم دو سه هفته دیگه بعد اون طرف گفت ما کار داریم و اینا هفته ی دیگه باشه مامانم هم انقدر رفت رو مخم گفتم باشه قرار برای فرداست من امروز خیلی حالم بد بود جسمی و روحی گفتم کنسلش کن حالا مامانم سرکوفت میزنه مورد خوببه، خودتو بدبخت میکنی با این کارات، معلوم نیست بهتر بیاد، سراغت خلاصه داغونم یعنی من اشتباه کردم؟ 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اخه مامانم خیلی منو کوچیک میکنه اعصابمو داغون کرده انگار یه دختر بی سواد بدبختم که لنگ شوهر مونده

مادرا فقط فکر خوشبختی بچه هاشونن 

آخرش ازدواجه دیگه

میگن پس زودتر سرو سامون بگیر تا موقعیت خوب هست

چیکار کنم کل امروز داشتیم جر و بحث میکردیم خیلی ناراحتم

ببین یه نصیحت

حال بد میگذره

هممون داریم این حال رو

اگر موقعیتش خوبه

واسه دو ساعت رو خودت کار کن

بظاهر ت برسی

روحیتم  خوب میشه

بالاخره خواستگار خوب کم شده 

واقعیته ذیگه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792