مشکل منو داری دقیقا من الان ورژن کمشم اما چون به سختی دارم تلاش میکنم درستش کنم خیلی مسیر سختی داره ادمو خسته میکنه با یه جرقه برمیگردی دوباره سر داستان من نشخوار شدید ذهنی پیدا کرده بودم هنوزم اثراتش وجود داره تمام از استرس مزخرفیه ک در وجود ادم هست یعنی کافی بود مشکلی پیش بیاد وای خدا نمیدونی تو ذهن من چه جنگی بود اصلا نمیتونم واضح بگم چقدر سخت فک کن به زیر بغل مار هم فک میکردم به جاهایی ک عقل هیچکس بهش نمیرسه بخدا الان خیلی بهترم اگر اونجوری پیش میرفتم شبیه کسایی میشدم ک بلند بلند باخودشون صحبت میکنن و دعوا میکنن
حالا اگر بخوام بگم چیکار کردم ک بهتر شدم به ذهنم فرصت فکر کردن ندادم اوایل اصلا نمیشد اما کم کم تمرین کردم هرکس یه یه مدلی میتونه مثلا من وقتی انیمه های کودکانه نگاه میکردم شبا ذهنم دیگ حرف نمیزد و همونجوری خوابم میبرد یا قبلا تند تند کار خونه رو انجام میدادم روانشناس گفت
اشتباهه وقتی کار خونه رو انجام میدی اروم اروم انجام بده دنبالت نکردن ک داری میزو پاک میکنی به رنگ میز فک کن در اون لحظه به دستمالی ک تو دستته فک کن به جنس اون میز جنس اون دستمال وقتی اینارو به یه ادم نرمال میگی ممکنه بخنده بهت اما این توصیه برای اینه ک در لحظه باشه ذهنت درگیر الان باشه نره گذشته یا اینده مهلت رفتن نداشته باشه
امیدوارم حرفام یکم کمکت کرده باشه چون خودم کشیدم هنوز دارم اثراتشو میدونم سخته