سنم کم هم نیست. بچه ندارم. دوستم من رو به اقوامشون معرفی کرده. امروز میخواد بیاد من رو ببینه رستوران. انقدر استرس گرفتم که حالت تهوع دارم. دلم میخواد تا اخر عمر مجرد بمونم. اون ازدواج نکرده تاحالا. انقدرم مشتاقه. خدایا چجوری بگم نه. هرچی میگم میگه هرچی تو بگی. دلم میسوزه براش.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چه اشکالی داره برو بشناسش یه مدت حرف بزنید خوب بتونی خودش و خانوادشو بشناسی،،وقتی باعقلت تصمیم بگیری ن از رو احساسات و هیجان احتمال اشتباه کمتر میشه،،،اگه باز دیدی خوشت نمیاد ردش کن
یه دوستم طلاق گرفته بود با دوتا بچه البته بچه ها پیش پدرشونن یه دوست دیگه مون اونو ب پسر عموش ک اونم طلاق گرفته بود معرفی کرد صحبت کردن و همدیگه رو پسندیدن الانم دو ساله ازدواج کردن از زندگیشم راضیه
من واقعا وحشت دارم. احساس میکنم همه اولش خوبن. کم کم خود واقعیشون رو نشون میدن.
من طلاق نگرفتم ولی همچین حسی رو دارم😄،مشاوره برید خوب اون ملاکات رو ارزیابی کن داره یا نه یا عادتای بدش چیان میتونی نادیده بگیریشون یا نه،،ولی بنظرم همینطوری رد نکن
منم یکی مثل شماهستم تقریباازهمه مردا متنفرم یه بچه دارم وهمسرم فوت شده دیگه کلا هیچ علاقه ای به ازدواج مجدد ندارم چون حس میکنم دیگه نمیشه هیچ مردیو قبول کرد!
کسی چه میدونه؟شاید دردا عاشقمون شدن که ولمون نمیکنن