جاری من یک ماه از زایمان گذشته نیمد اصلا دیدنمون
من ک هفته اومدم خونه مامانم بعد اون رفتم خونه خودم الان چهل روز میگذره نیمدن امروز زنگ زد به خونه جواب ندادم چون واقعا اومدن دیگه بدرد خودش میخوره
برادر شوهرم به شوهرم گفته بود هروقت اومدید خونه خودتون میایم ک زنت بیشتر استراحت کنه بعدا مزاحم میشیم ولی الان یک ماه گذشته آخه الان دیگه
منم واقعا دیگه دوست ندارم بیان مخصوصا ک الان پسرم ختنه کردیم اصلا دیگه حال حوصله ندارم بدم میاد از این آدما ک هروقت خودشون دوست داشتن میخوان برای دیدن بیان خب اگر من رفتم خونه مادرم حتما نمیتونستم پذیرای مهمون باشم ک اونجا رفتم حالا دوست داری خونم بیای من شاید موقعیت نداشته باشم بنظرتون چکار کنم دوست ندارم بیان با شوهرمم حوصله ندارم بحث کنم چون درک نداره