نوشته بود نامزدش مریضه بعد ایشون عادت شده طرف پاشده آبجوش و اینا گذاشته ولی دکتر نبرده تا مسکن تزریقی بزنه ناراحت بود
دلم برای خودم سوخت سه باز زایمان کردم هیشکی نازمو نکشید
سر دومی توی اتاق عمل بی حسی از بدنم رفت کل جراحی رو فهمیدم ولی بعدش کسی درکم نکرد حتی شوهرم لج کرده بود برام شیاف مسکن نمیگرفت بذارم دردم آروم بشه
خیلی دلم برای خودم سوخت