نهایت بی احترامی بهم داشتیم
جوری که خونه ترک کرد
معمولا بعد دعوا با گل شیزینی برمیگرده به نظرتون نریزم سطل اشغالی ؟؟؟
همیشه همینه نهایت بی احترامی توهین ب من خانواده ام داره تهش میگه مگه چی گفتم؟؟
اما من واقعا قلبم میشکنه،ساعت عا گریه میکنم
همش میگم برم خونه مامانم باز میگم دعوا بدتر این نکنم اعصاب اون بنده خدا هارو بهم نریزم
منکه باد میکنم چیزی نمیگم
بچه داری نه
برو تو ی اتاق دیگه باش
اسی امضامو ببین
اگه راهنمایی درست رو میخای درخواست بده
نه عزیزم پدر مادرت چه گناهی کردن حرص تورو بخورن سعی کن مشکلت با شوهرت حل کنی تهدیدش کن بگو تکرار کنی طلاق میگیرم
اصلا شما منزل ترک نکنین قهر کنین جدی باهاشون تعیین تکلیف برسین دوتا ادم بالغ هستین
الان ما بگیم برو میری
نی نی سایت نیس ک عجیب سایته
لایک نکنید
نه بابا
نذار کسی بفهمه
بمون خونه تا چند روز سرسنگین باش
الان ۹۸ درصد زندگی ها همینه
ترک خونه مشکلی رو حل نمیکنه، باهاش سر سنگین باش اگه سر حرف باز کرد بگو دعوای ما ربطی به خانواده توهین به اونا ندارع دو اینکه مگه ما بچه این که بهم فحش و بد وبیراه بگیم مثل دوتا آدم با حرف زدن مشکلو حل کنیم
سلام دوست عزیز
درگیر ماجرای ناراجت کننده ای شدید اگرچه من فقط در همین حد چند جمله شما اطلاع دارم و از طرف همسرتون و اینکه چه مدته ازدواج کردید، شروع رابطه چطور بوده و الی آخر چیزی نمیدونم.
برای همین، نظر من فقط در مورد همین چند جمله ی شماست.
1- شما درگیر دعوا نشدید، بلکه درگیر یک چرخه تکراری از بحث، رفتن و برگشتن و یک جعبه شیرینی شدید. فقط احتمالا هر بار موضوع دعوا چیزی متفاوته. با یک موضوع با عناوین مختلف.
2- برگشتن با یک جعبه شیرینی و دوباره تکرار ، آشتی نیست، پاک کردن صورت مسئله ست. مثل اینکه دیوار قسمتی از خانه رطوبت داره و بوی نم میده، بجای پیدا کردن محل نم، روی آن را با چیزی بپوشانیم که دیگه نم را نبینیم.
3- ترک کردن منزل حل مسئله نیست، فقط چند روز مرخصی از دعوا و چند روز استراحته. مثل فاصله بین دو نیمه فوتبال که فقط میروند تا نفسی تازه کنند و آبی بنوشند و دوباره برمیگردند چون بازی هنوز تموم نشده. و هر دفعه خسته تر از دفعه قبل تا جایی که قدرت نوشتن همین چند جمله در نی نی سایت رو هم ندارید.
4- پرت کردن جعبه شیرینی در سطل آشغال یعنی شروع یک جنگ و مبارزه جدید با تلفات بیشتر، طوری که آنقدر ادامه میدهید تا هر دو از پای درآیید.
پس چیکار باید کرد؟
جعبه شیرینی رو با احترام قبول کنید. همان موقع به بعدا، همان موقع درب آن را باز کنید و هر کدام مقداری نوش جان کنید و سپس در یک فرصت مناسب و در آرامش، مثلا چند روز بعد:
1- موضوع بحث و دعوا را روی دو برگ کاغذ جدا از هم، کاملا مشخص کنید و بنویسید.. فقط روی کاغذ نه بطور ذهنی.
2- یک برگ دست شما و یک برگ را به دست همسر محترم بدهید.
3- تیتر کاغذ و بالای موضوع یا موضوعات دعوا بنویسید:
این مسئله ی دوستم با همسرش است و از من کمک خواسته.، چی براشون بنویسم؟ چه توضیحی بهشون بدم؟ چطور راهنمایی شون کنم؟ چیکار کنیم که مسئله شون در همون خونه حل بشه و سوء تفاهم ها از بین بره؟ از همسرتون هم جدا کمک بخواهید.
خودتان را از مشکل بیارید بیرون و فکر کنید دارید مشکل کس دیگه ای رو حل می کنید. به این میگن قانون سلیمان.
فکر می کنم با توجه به شرایط این سایت، در همین حد کافی باشه.
با احترام
حمیدرضا یافتیان
مربی رهایی از روابط سمی و بنیانگذار هیپنوتیزم ارتباطی
