من یبار تاکسی گیرم نیومد سوار شخصی شدم مرده مسیرو رد کرد گفتم اشتباه رفتید گفت حواسم پرت شد الان دور میزنم بعد هی میگفتم چرا برنمیگردی میگفت یادم رفت بعد میگفت بلد نیستم اهل اینجا نیستم مسیر هارو خوب نمیشناسم کلی دور شده بود منم گفتم نابلدی اشتباه میکنی مسافرکشی میکنی بعدش دیدم دیگه نزدیک اتوبان میشه گفتم یا نگه دار یا داد میزنم نگه داشت
پرو پرو گفت پس کرایه 😐😐
خودشم یه جای پرتی بود مسیر تاکسی نبود شخصیم دیگه میترسیدم سوار شم کلی پیاده رفتم تا به ایستگاه بی ار تی برسم
یه بار هم ماشین خطی بود.پسره رفتارش یه جوری بود.رفته بود از سوپرمارکت آبمیوه گرفت به منم خواست بده گفتم نمیخورم.شایدم قصد بدی نداشت.ولی من مواظب بودم.اصلا نشون ندادم که میترسم تا رسیدم.چون فکر میکنم اگه بترسی بیشتر اذیتت کنن.
اینجور موقع ها زنگ بزن به یه نفر.الکی بگو سرخیابون منتظرم باش دارم میرسم.طرف بدونه یکی منتظره باز یه کممیترسه.چون میگه یکی پیگیرت هست.منم اینکارو میکنم.
اینجور موقع ها زنگ بزن به یه نفر.الکی بگو سرخیابون منتظرم باش دارم میرسم.طرف بدونه یکی منتظره باز یه ...
اره یبارم من پیاده بودم کوچه خلوت بود هوا هم تلریک شده بود یه موتوری افتاد دنبالم هی حرفای اونجوری میزد متم ترسیده بودم گوشیو برداشتم گفتم بابا بیا دم در یه لحظه زود گازشو گرفت رفت