2777
2789

ما سه ساله ازدواج کردیم طبقه ی بالای مادرشوهرم ایناییم. خیلی دخالت میکرد تو زندگیم. سه ماه پیش اساسی دعوا کرذم ری. دم به هیکلش و هر چی ازدهنم در اومد بهش گفتم دلم خنک شد. شوهرمم خیلی دوسم داره همه جوره پشتمه. 

حالا مادرشوهرم از اون موقع تا الان کینه نگه داشته باهم حرف تمیزنیم پایین هم نمیرم خونشون. ماه دیگه تولد یه سالگی دخترمه. مفصل تولد میخوام بگیریم. مادرشوهرم دیشب به شوهرم گفته نمیذارم کسیو دعوت کنین و تولد بگیرین حق ندارین خونه ی منه. شوهرم هم اومد به من گفت. منم هیچی نگفتم سکوت کردم اخرش بغلم کرد گفت ناراحت نشو مادرم عقلش کمه هم سن و سالای اون مردن. نمیفهمه چی میگه. تولد هم تو باغمون میگیریم. منم گفتم یعنی چی میگه خونه منه اجازه نمیدم. تا وقتی ما اینجاییم اختیار خونه دست ماست. اگه نمیخواد از اینجا بریم راحت شه. در واقع خونه رو خود شوهرم با پول خودش ساخته طبقه ی بالاشو. از ما بالاتر هم جاریم اینا میمونن. حالا به نظرتون چکار کنم 

گاهی خدا آنقدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بار ها بگویی خدای من...       

باغ 

مادرشوهرت ناراحته چون نمیاد براش حرف دربیارن مهمونا 

نمیذاره 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تولد بگیر محل سگ هم نزار ولی مفصل میخوای بگیری تو باغ بگیر اینو دعوتش نکن

اخ گفتی. دعوت بکنیم هم نمیاد سلیطه. 

هر چی بگه ناراحت نمیشم چون همه جوره شوهرم پشتمه. نمیذاره مادرش چیزی بهم بگه. مادرشم از این میسوزه. شوهرمم نمیره خونشون میگه غر میزنه اعصابمو بهم میریزه

گاهی خدا آنقدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بار ها بگویی خدای من...       

تولد تو بگیر آرایشگاهتم برو بزن بع رقص تم داشته باش محل سگ نده بشتو باغ بگیراین پیری رو هم دعوت نکنع ...

چشم 

گاهی خدا آنقدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بار ها بگویی خدای من...       

تولد بگیرین تا میتونین صدارو ببرید بالااونم دعوت نکنشچقدر خوبه که همسرت پشتته🤍

اره خدارو هر روز شکر میکنم به خاطر این مرد. هزار نوع فحش دادم به مادرش. داشت مادرش منو میزد. نذاشت هلش داد عقب دستش بهم نخوره

گاهی خدا آنقدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بار ها بگویی خدای من...       

منم میخاستم همینو بگم 🙁

اره چون خیلی اذیتم کرده و سوهرم دیده حق با منه. باورتون میشه حتی بهم میگه چرا اینقد لباس زیر مبخری؟!! 

گاهی خدا آنقدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بار ها بگویی خدای من...       

اره چون خیلی اذیتم کرده و سوهرم دیده حق با منه. باورتون میشه حتی بهم میگه چرا اینقد لباس زیر مبخری؟! ...

من خودم بشخصه معتقدم آدم دل مادروبشکنه گرفتارمیشه

ولی بعضا این مادرشوهرا یه کارایی میکنن یه حرفایی میزنن آدم بعد چندسال سکوت خسته میشه که بسه دیگه،عروس ده روزه نیستم که ،ببین چندساله عروستم،خودسم به ناحق

من خودم بشخصه معتقدم آدم دل مادروبشکنه گرفتارمیشهولی بعضا این مادرشوهرا یه کارایی میکنن یه حرفایی می ...

من جایی که احترام نذارن بهم احترام نمیذارم 

گاهی خدا آنقدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بار ها بگویی خدای من...       

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز