ی همسایه خر اینجوری ما داریم بعد من با خنده خرشون کردم چون دعوا میکردم حریف بودن بدتر میکردند
میگفتم با خنده جیک پوک خونتون خونه ما دیگه حتی سرویس میرید ما میدونیم حیف استعداد صدا تن صدا ک هدر رفته بعد طرف میگفت آره دست خودمون نیست چندین بار گفتم مثلا میگفتم با گوشی حرف میزنی انگار با منی میخندیدم الکی آنقدر صدات بلنده خلاصه هی سرکوفت سرکوفت زدم با خنده الان میزنم ی کم جمع کردن خودشون یا مثلا میگفتن وای تو چقدر میخوابی میگفتم آره قربون مادرم برم از دختر خونه بودم عادت داشتم بخوابم خواب الویت من یهو بیدار بشم عصبی میشم وووو خلاصه باید خر کنی تا دعوا
آهان مثلا میگفتم با خنده راه میرید سقف میلرزه ی آبی دوغ آبی بریزد ببین سگن ها ولی با همین زبان خنده واقعا پری روز بهم گفت دوغ آب ربختیم بیا ببین نگی دروغ میگیم
خلاصه اگر دعوا میکردم اینا ی گردان دختر پسر بزرگ لات داشتن متنفرم ازشون ولی یکم بهتر شدن