داداشیه قشنگم چند ماهیه تصادف کرده و از پیشمون رفته،دلم براش تنگ شده ،برای بوسیدنش،برای بوی تنش،برای کشیده های که به شوخی می زدمش،برای وقتایی که دنبالم می کرد تا جورابش رو بزنه به صورت و دهنم،دلم برای صورت قشنگش تنگه ،عزیز دلم زندگی بدون تو خیلی سخته
پسر کوچولوی قشنگت وقتی منو بغل می کنه میگه بابام کجاست ...
تو کجایی...
این چند ماهی که داداشم رفته چند بار خواب دیدم که مراسم عزاش ،عروسیه ،همه سیاه پوشیدن و ناراحتن ولی من خوشحالم و آرایش می کنمو لباسهای خوشگل می پوشم درحالیکه می دونم مراسم عزای برادرانه...
یا دیشب خواب دیدم مراسم عزای داداشمه ،ولی من با اینکه لباس سیاه پوشیدم خوشحالم و می رقصم،حتی بقیه از کارم ناراحت شدن ،ولی من اهمیت نمی دادم و لباسهای و مانتو های سیاه خوشگل می پوشیدم و تو قلبم خوشحال بود ،در حالیکه بقیه ناراحت بودن و از من بخاطر اینکارهام بدشون اومده بود
به نظرتون تعبیرش چیه...
تو نت گشتم ولی چیزی خاصی پیدا نکردم..