بابای منم خیلی از این کارا کرده...
حتی به من زنگ زد دارم میرم خواستگاری
تو یه هفته خواستگاری سه تا زن رفت گفت زنم سرطان داره پسرمم داراییمو بالا کشیده...
شماره خود مامانمم به عنوان خواهرش داده بود به خانواده طرف
منم نامزد بودم اونموقع کارم هرلحظه گریه بود
حتی یه بارم مامانم صداشو عوض کرد امتحانش کردیم ،یه حرفایی زد که به عنوان یه دختر از پدرم ناامیدشدم برای همیشه...