😂😂😂😂😂😂
خدا نکشتتون
در تکمیل خاطرات کارت و سوپری
من یه بار رفتم ادویه و پودر کره بخرم بعد پسره گفت کارتخوان خرابه میتونید به کارت بریزید بعد منم گفتم بله میریزم پس بعد که ریختم میام میگیرم رامو کشیدم نزدیک در بودم که گفت خب به چه کارتی میخواید بریزید ؟
فکر کنم خودشم از مطمئن بودن من شک کرده بود که زودتر نگفت
لطفا لایک کنید بعدا بیام بخونم🥰
اینکه چیزی نیست من یه سوتیایی دادم. خودمم کلی به خودم خندیدم. رفتم‌تو سوپری دستمم یه حالتی می چرخوندم می گفتم ازین لیفای توری نررررم دارین؟
خودم اومدم بیرون از خجالت آب شدم😄😂
واااای خدا خیرتون بده چقدر خندیدم بعد مدتها😂😂😂
وای همین دوسه روز پیش رفتم کیف بخرم بعد گفتم این زیپشم بلند تر میشه دیگه؟ گفت بندش اره😅😅 منظورم بندش بود🤦♀️
گلم اینا نشونه عدم تمرکز
همه آدما سوتی میدن
ولی وقتی پشت سر هم‌تکرار شه یعنی باید مغزتو از حالت بی رخوتی خارج‌کنی‌تا کار دستت نده
بهتر گرمیجات مصرف کنی
و‌کلمات مثبتی استفاده کنید
پیش میاد
یکی خنده دار ترین سوتی هایی که تا حالا شنیدم رو یکی از کاربرای همینجا یه بار تاپیک زده بود که
شوهرش با ماشین اومده دم در خونه که یه برگه رو از خانمش بگیره عجله داشته. می گفت با چادر رفتم پایین دم در و برگه رو دادم و همسرم رفت سوار ماشین شد. شیشه های ماشین دودی بود. منم مثل غاز گردنم رو از لای در دراز کردم بیرون و در حالی که زبونم رو درآورده بودم شکلک و مسخره بازی در می آوردم. بعدش شیشه ماشین اومده بود پایین و همکار شوهرش شروع به سلام و علیک کرده بود.
