2777
2789
عنوان

من سلطاان سوتی ام یه سوتی بدییی تو سوپر مارکت دادم بیاید براتون بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 235138 بازدید | 1259 پست
یا خدا 😐😵😵😵😵😵😵😵😵

دیگه کاریه که شده🤣🤣

در من، مریم امیرجلالی پریود شده..............همه چیز خراب اندر خراب است.زندگی، هوا، کشتنِ وقت، همه چیز.هیچ معلوم نیست که چه خواهد شد.توضیح جزئیات جز دردسر نتیجه‌ای ندارد...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تو به من بگو آوای رستوران کجاااش شبیه ارایشگاهه؟😅😅

خب اسم رستوران  و غذا خوری نیوردن اسم و عنوان محل کارش رو گفت گفت عباس آقا 😂😂اسم یه رستورانه 

لطفا امضام رو بخونید !!!!!!!!!!خب هر کاربری اخلاق خاص خودش رو داره به شخصه آدمی هستم که اصلا خوشم نمیاد وقتی بحث جدیه اون وسط چن تا کاربر بیان مسخره بازی دربیارن و به طنز ببندن همه چیز رو!فک کنم خودتون قبول داشته باشید تو هرموقعیتی نباید هر رفتاری کرد!اگه میدونید که اوکی اگه نمیدونید دیر نیست برا دونستنش🙂!من اینجا بیشتر برای راهنمایی شدن میام!دوست دارم کاربر ها تو تاپیک هام نظرات ارزشمندی بدن که بعد ها برای بقیه هم مفید باشه(نه این که حرف های بی اساس و نسنجیده و صرفا برا تفریح و شوخی بزنن)....لطفا تو تاپیکم سوالات سطحی و پیش پا افتاده نپرسید
یا خدا اونجا ۹۰ درصدشون پسره ادمینا هم پسر😭😭😭🗿

کاش بهت نمیگفتم😂😂😂😂

در من، مریم امیرجلالی پریود شده..............همه چیز خراب اندر خراب است.زندگی، هوا، کشتنِ وقت، همه چیز.هیچ معلوم نیست که چه خواهد شد.توضیح جزئیات جز دردسر نتیجه‌ای ندارد...
منم یه بار اوایل خونه داری رفتم رشته آش بگیرم گفتم آش رشته دارین؟اقاهه نگاه کرد چند ثانیه بعد گفت رش ...


آخه، میگن فرشته، آش رشته


اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.                          یا غیاث المستغیثین

هیچ چیز فجیع تر از سوتی من نیست

رفتم مغازه 

با یه ژست مکش مرگ ما رفتم یه عالمه خوراکی گرفتم 

کارت و دادم به طرف اونم کشید و کارت و بهم دادش

منم گفتم رسید نمیخوام 😎خداحافظ پام و از مغازه بیرون نذاشتم که یهوگفت خانم کارتت موجودی نداره😭😑😂😂😂😂

ماهها پیش در یک شب بارانی" نمی توانم" درونم را در زیر خروارها خاک دفن کردم تا مدتهابه احترامش لباس سیاه پوشیدم وساعتها را به شیون و مویه کردن گذراندم تا باوجدانی آسوده با می توانم دست دوستی بدهم🕊

یه بار داداشم بهم گفت ماست بگیر من اشتباهی ماسک شنیدم

رفتم سوپر مارکت 

گفت نه ندارم بغل دستی وسایل پزشکی میفروشه حتما داره

منم تا خاستم برم اون یکی مغازه

 داداشم یهو داد زد ماست نه ماسکککک 

منم فورا برگشتم دوباره همون سوپر مارکت

 یعنی صدای داداشم تا اون مغاز میومد اینقدر خجالت کشیدم

بعد داشتیم حساب میکردیم کارت دادم ذهنم درگیر غرغر های داداشم بود

یهو دیدم مرد وایساده نگاه میکنه لبخند میزنه 

منم تو دلم گفتم چرا این میخنده

نگو منتظره رمزرو بگم🤣🤣🤣🤣

کسی که تاریکی رو تجربه کرده؛ قلب مهربون تری داره...!🤍

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792