2777
2789
عنوان

من سلطاان سوتی ام یه سوتی بدییی تو سوپر مارکت دادم بیاید براتون بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 235152 بازدید | 1259 پست

منم یبار رفتم سوپری

گفتم شیر دارید❓

گفت شیر چی❓

گفتم شیر گاو دیگه ⁉️


گفتم میدونم خانم‼️ ، از پشت کوه نیومدم که‼️

منظورم اینه کیسه ای میخوای بطریی میخوای فله میخوای

چی میخوای ❓

گفتم ک ک‌ک کیسه ای....


لکنت هم گرفتم به حول و قوه  الهی🙄🤣

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ / ای هیچ ز بهر هیچ،بر هیچ،مپیچ

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یه بارم نامزد بودم با نامزدم حسابی دعوام شده بود سر کار بودم اژانس گرفتم برم خونه.دیگه تو تاکسی توی ...

وااای عالییی        

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

یه فامیل تهرانی داریم که خیلی شیرینه

داشت تعریف میکردکه بخاطر ذرت که شوهرش اشتباهی خریده بود دعواشون شده بود میگفت مناز اون ذرت نرما میخاستم اسمش چیه من گفتم مکزیکی اونم گفتم آره از همون مزکیریا 

من غش میکردم از خنده اونم هی حرفشو ادامه میدادواز اون ذرته تعریف میکرد

 

من ی بار از اتوبوس پیاده شدم کارت ملیمو جای کارت اتوبوس هی میگرفتم جلو کارتخان اتوبوس میدیدم نمیزنه ...


        ولی خوبه اعصاب داشته

من اونروزی تو اتوبوس چندتا سوال از رانندهه پرسیدم اخرش گفت چقدرر سوال میپرسی پیادت میکنما  

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

یه بارم ما رفته بودیم یه پارکی که  کسی نبود اونموقع منم به یاد بچهگیام کلی اصل بازی در اووردم سرسره رو برعکس بالا میرفتم ترافیک میکردم توش مثل وحشیییا تاب میخوردم 😁🤣

بعد برگشتم دیدم یکی از پشت بوته ها رو صندلی داره نگام میکنه آب شدمممم فقط همین 🥲🤣😑

بله دوستان من یه برادر شیری دارم که ازم ۴ ماه بزرگهقبل ازدواج این پسر خاله خنگ من با دوستاش قرار میز ...

بنده خداا    

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته