این حرف دختر عممه. ده ساله پسرش فوت شده، بعد امروز میخواست تو کانال شهرشون یه اعلامیه ی ساده بزنه به خاطر سالگرد بچش اما شوهرش گفته ولش کن هزینه ی اعلامیه گذاشتن تو کانال خیلی زیاده.
دختر عمم خیلی ناراحت شده، اینقدر زد تو سر خودش امروز. همش میگه وقتی یادم میاد نتونستم برای بچم سوم بگیرم چون شوهرم باید میرفت سرکار(شب کار بود اون مدت) میخوام خودم رو ب.کشم وقتی یادم میاد شوهرم میگفت بی صدا گریه کن که همسایه ناراحت نشن میخوام قبر بچم رو بکنم و خودم برم توش بخوام