همه مشکلات دارن، من تا به حال فکرشو نکردم شاید دلیل مشکلاتم حسرت خوردن بقیه باشه چون خودمو بزرگ نمیبینم
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
عزیزم الان دیدم پستتواونجورطلاهاتوکه امانت میدی به فامیل چشمشون چهارتامیشه خیری نمبینی از زندگی دیگه هیچ موقع خوشحالی هاتوحتی با نزدیک ترین افراد زندگیتم درمیون نذار