همش میاد جلوم میناله ندارم ندارم خسته شدم از دستش انگار ما داریم بهش بدیم روحیه بچه هاشپ خراب کرده انقدر گفته بچه هاش دوست دارن هر چی دارن بدن بهش امروز گفت منم گفتم شوهرم همیشه خدا نداره واقعا هم همینطوریه اخر هر ماه داره میره قرض میکنه همینو بهش گفتم گفتم ده روز از حقوقش میگذره هیچی نداره. گفت والا برا من که خرج نمیکنه نه الان نه مجردی هر چی خرج میکرد بهش میدادم دروغ میگه کم و پیش خرجم میگیره فکر میکنه ما اسکولیم نمیفهمیمم گفتم والا من باهاش ازدواج کردم نه لباس انچنانی داشت نه گردش انچنانی میرفت پس پولاشو چیکار میکرد فکر کرد منظورم اینه که تو ازش خرج میکشی گفت نهنه من اصلا ازش خرج نگرفتم ولی اون یکی پسرم اره ازش خرج گرفتم با پرویی برگشت گفت اگرم برام خرجی کنه وضیفشه مادرشم بزرگش کردم تو حق نداری حرف بزنی بهش🤣
دوست ندارم باهاش بحث کنم میگم بزرگتره ولی اخه زاییدی وظیفت بوده بزرگشون کنی قراره نیست الان پدرشونو در بیاری که چرا طرز فکر بعضیا اینه که چون مادرم بچه هام باید همه کار برام بکنن
در ضمن مدته شوهرمو با کار کشته فکر میکنه نوکر گرفته خوبخ دیگه کارو برات میکنیم خرجم برات میکشیم زبونتم درازه چقدر حالم از طرز فکرش بهم میخورهه
