اوهوم میگفتن مستاجری سخته وای موجری که سختره
الان من خودم خونه رو شخصا نیاز دارم اساسم تو انباری مادرشوهرمه یه طرف اساسه عین میراث رو هم چیدم بازشون نکردم یه طرفشم خودم بچم و شوهرم تو انباری زندگی میکنیم
پارسال یکی از فامیلا گفت بیا تهران برا کار ماهم مجبوری خونه رو رهن دادیم رفتیم اونجا هم فامیل ناگرامی سرمون شیره مالید با کلی ضرر برگشتیم ۸ ماه تهران بودیم الان دارم میمیرم از این همه بدبختی تو یه سالی که کشیدم