ببینید ازدواج دومم ۲ سال نیم ازدواج کردم با خیانت دست بزن بد دهنی بد دلی شوهرم سوختم ساختم با این حال بعد ۲ سال نیم میکه نمیخوام باهات باشم اینم حدی میگه حتی به خانوادمم چند بار گفته ولی هربار رفتم منت کشی برش گردونم ولی بی فایده بوده ۲ روز خوب بوده باز همون جوری شده ابن خونه ای که هستیم خونه پدرم هستش ولی شوهرم بهش پول پیش داده وسیله جهریزه امم داخلش هستش شوهرم همیشه قهر میکنه چمدون میبنده مبره دیشب میخپاست بره مثل همبشه جلوش گرفتم نره تا اینکه امروز صبح دوباره گفت فقط طلاق و یه حرف بدی بهم زد که نمیشه کفت منم گفتم باشه لباساشو جمع کردم اسنپ گرفتم فرستادم بازار بچه ها میترسم تو خونه تنها نمیدونم چیکار کنم روزا اصلا نمبترسم شب موقع خواب میترسم فقط همین اونم منتظره من برن اقدام کنم خونه ای که هستم دوستش دارم دو سال توش زندگی کردم با بد خوبش آشنام فقط میترسم شب که میشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم وقتی وضعیتش اینطوریه و هرچی تلاش میکنی فایده نداره چاره ای نداری باید یجوری کنار بیای..خونه آپ ...
اونکه بله صبح حتی ازش برای کار نکرده کلی عذرخواهی کردم ولی بازم نیگه من طلاق میخوام حتی بهش گفتم من دوست دارم طلاق نمیخوام گفت گوه میخوری دوسم داری من دوست ندارم
به خدا نمیدونم میدونم مشروب متداول هم میخوره به خدا با همه چیش ساختم ولی فقط دنبال بهونه هیتش هیچی براش تو زندگی کم نمیذارم ۱۰۰ تا خوبی داشتم ۲ تا بدی اون ۲ تا بدی فقط میبینه این ۲ سال نیم بدتر شده هرچی میرم سمتش منت کشی بدتر میکنه باهام کلا عادت کرده دیگه یه ساک آماده داره که تا میکم بالا چشمت ابرو هستش جمع میکنه میره و میگه فقط طلاق