پس حالا باید تیکه های آبدااار بهش بندازی که زبونش رو جمع کنه مخصوصااااا که تو بزرگتر هم هستی.......
مثلا اگه گفت ماشین رو بیار، بگو : مگه ماشین تو رو برداشتم که تو زنگ میزنی؟؟؟ بعدم قطع کن و ماشین رو ازهمیشه دیرتر ببر
اگه گفت چتری و اویزون و...... بگو : تو چراااا اومدی؟ میتونی نیااای که منو اینجا نبینی...... وگرنه راه دیگه ای نداری
پاشو پاشو برو خونت که فشارخونت اینجا نزنه بالا
تو با این حسادتی که داری وحرص و حوشی که بابت اومدن من به اینجا میخوری، 30 سالگی سکته میکنی
چنننند بار حسابی بکوبونش که ساکت شه، دیده تو مظلومی سو استفاده میکنه