الان همین خانواده شوهرم که دورانی نوزادی بچه ام کوفتم کردن یه داماد گیرشون آمده اصلا اینها رو به حساب نمیاره. بعد جالبه نه دیگه دخالت تو زندگیش می کنند وقتی هم میاد خونه اشون مهمونی همه سر و سنگین یه جا می شینن و حرف اضافه نمی زنند بعد برای من که احترامشان می کردم دیگه فقط مونده بود بیان رو سرم بشینند
هر کسی زیادی بالا ببری از همون بالا می زنه تو سرت
واقعا لزومی نداره الان که مادر شدی هر تلفنی جواب بدی نه رئیس جمهور مملکتی نه پزشک اورژانس هستی که مریض بدحال داشته باشی و همیشه باید در دسترس باشی
ازاین به بعد نصف بیشتر تلفن ها رو جواب نده اگه پرسیدن بگو صدای تلفن کم می کنم تا بچه بیدار نشه. یا بگو دستم به بچه بند بود. داشتم شیرش می دادم. داشتم می خوابوندم یه مدت که جواب ندی این تلفن ها و دخالت ها کمتر می شه!
اصلا من یه دورانی شده بود زنگ تلفن می خورد تپش قلب می گرفتم می گفتم دوباره چیکار دارن! انگار تو خونه خودم امنیت نداشتم از راه دور با یه تلفن می تونستن نیششون بزنند و من تو خونه ام اذیت کنند!
اگه به این بینش برسی که لازم نیست هر تلفنی جواب بدی ده سال تو زندگیت پخته تر شدی و جلوتر میافتی!