عزیزم خواهرت اگه از درون پر بود با این حرفای جاری بهم نمیریخت چون خودش به این باور می‌رسید که هرچیزی که خدا داده بهترین هست ویک زن که داره مادر میشه تغییرات زیادی توی بدن وهیکلش بوجود میاد قطعا آگاه بوده به اینا و یه مادر تواون لحظات انقد احساسش به نوزادش زیاد هست که اصلا خودش میدونه چیزی که به درست اوروده ینی اون بچه ارزشش خیلی بیشتر هست و تمام حس های قشنگ دنیارو یه مادردرجا باهم تجریه میکنه دیگه حساب کن ببین کنار این همه احساسات قشنگ اینکه یکی بیاد بگه بدنت ترک خورده کجات شل شده اصلا رو ادم تاثیر نمیزاره بنظرم اینا بهونه خواهرته خودشم تحت تاثیر دخترو پسری قرار گرفته
من پارسال بچم تو شکمم فوت کرد ،ماه نهم بارداری بودم،یکساله داغونم،قربون حکمت خدا برم بچه رو به کی میده،دامادتون خیییلی بی لیاقته
ابجیت چطور دلش میاد به بچش شیر نده مگه میشه
شماها چیکاره بودین جاریش انقد گوه اضافه خورده اصلا خود ابجیت ببخشید لال بوده مگه؟
چه ربطی به بچه طفل معصوم داره توروخدا بگو شیرش بده🥹
زن بیچاره تازه زایمان کرده حالش خوب نیست شوهر احمقش هم شده بلای جونش
عزیزم تا همینجا کافیه دیگه
جاریه فهمیده شوهره خواهرت پشتش نیست دهنشو هر طور میخاسته باز میکرده
الان دیگه فهمیده به خواهرت حرف بزنه با خانوادش طرفه
دیگه زیاده روی نکنین وقائله رو ختم کنید
وبه خواهرت بگو از این به بعد همیشه علی الخصوص جلو جاری طوری به دخترت افتخار میکنی طوری باهاش رفتار میکنی انگار ملکه س
همین برای هفت پشت جاریه کافیه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
