۲۳ سالم بود ازدواج سنتی کردم معتاد کتک فحش تا تونسم ترکش دادم اخر بدون هزار تومن جدا شدم خونه بابام که نگم براتون جهنم خدا شاهده قرض کردم بچمم که نمیبینم یه نفر هس از فامیل زنش با دومادشون بهش خیانت کرد ولی فمید زنه بارداره و دو قلو طلاقش نداد یعنی نمیتونس ببینید عزیز ترین کسم بمیره اگه دروغ میگم خوبه پس به جا قضاوت کمک کنید حالا وه باره میاد خاستگاری نمیدونم چکار کنم من ۳۵ سالمه الان نه پولی دارم مستقل زندگی کنم پدرم چون بیوه ام نمیراره اصن کار کنم بچمم که نمیبینم ناگفته نماند زنه هم میدونه حانواده مرد همه رسمی اومدن
زر نزن بابا چاخان باز
یعنی چی هوو بشی نه بزار یکی درست بیاد
اصلا اصلا
میخایی بری تو دام اون مرد
اون الان ب زمین و زمان شک کرده
بری یعنی مرگ ب خواست خود
برو کارگری کن با پیرمرد ازدواج کن ولی مجرد
دختر جان نه شوهر قحطه نه کار
ک تو مجبور بشی تن ب هر خفتی بدی
من نمیگم اون مرد بده ولی جو خونشون نرمال نیست
از زن و داماد زخم دیده
و هنوز هم تو رندگیش هستند
از اون زن کشتن و پاپوش برا تو برنمیاد؟!
این همه شرط و قول و قرار میزارن تهش با همینی ک هست ب پایان میرسه میری با یه بچه یا برمی‌گردی یا تو عذاب میمونی
من میگم ازدواج کن ولی با مرد مجرد و شرایط خانوادگی درست و حسابی
تو خونه کار کن
ترشی درست کن
سبزی پاک کن
ایتا گروه بزن
با قیمت کم شروع کن
خب شما زن مستقل هستی از لحاظ قانونی
جدا شو ازشون ۱۲۳ زنگ بزن و ازشون فقط یک جا ک‌بخابی و هم کار بخواه
یک سال سختی بکش بعد برا خودت باش
یا برو پرستار سالمند شو بیست و چهار ساعته جای خواب هم میدن
قدیم نیست بگی فقط با خانواده باید بمونم و..الان کار برای افرادی مثل تو هم هست
تازه میتونی موارد ازدواج بهتری پیدا کنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
