بچه ها ما چن تا دختریم خواستگار زیاد میاد میره مامانم خسته شده دیگه و اینکه این روزا خیلی سرش شلوغه و خسته میشه کلا
یه نفر زنگ زد گفتن بیان خونه ، مامانم محترمانه گفتن بهتره اول دخترو پسر همو ببین بیرون اگه همو پسند کردن تشریف بیارید
گفتن باشه بیرون همو می بینیم اما خواهرش اصرار داشت خودش اول بیاد ببینه واقعیتش منم لجم گرفت چرا چون قبله اینا یه خواهر و زنداداشه دیگه اومدن از بالا به پایین برانداز کردن کلی منت گذاشتن اخرشم گفتن باشه حالا بریم شرایطتو به پسرمون بگیم بعد!!! و بعدم هیچ خبری نشد در حالی که پسرشون رو من بعدا بیرون دیدم چون گفته بودن کجا مغازه داره ماهم خونه فامیلمون کنار مغازه پسرس دقت کردم اونجا رفتنی ، نه اینکه بگم بنده خدا بد بود نه اما اونطور که اونا کلاس گذاشتن نبود اصلا پسند منم نبود
خلاصه من خیلیییییی محترمانه از خواستگار جدیده چن بار پرسیدم گفتم خودت تنها میای پیچوند اخرش دید نمیتونه در بره گفت اره خودم تنها میام بهش گفتم ما رسم داریم پسرو دختر همو همون جلسه اول میبینن اگه باهم بیاید خوشحال میشم حتی نگفتم پسره خودش تنها بیاد اما باز برگشت ببینید چی جواب داد
به نظرتون کار خوبی کردم ردش کردم ؟؟؟