عزیزم خونه مامانبزرگم همیشه باهم میریم. خودش هم خونه اصلا نمیمونه هرروز اونجاست. دیگه بیجاره بابامم نمیتونه حرفی بزنه. میگه مامانم اهرای عمرشه میخوام روزهای اخرشو ببینم
ناکفته نمونه که مامانش ۸۷ سالشه و حالا حالا ها هم قصد رفتن نداره از من بیشتر سرحاله