دو روز پیش یه سوپ درست کردم از دستم در رفت خ شور شد نتونستیم بخوریم بعد امروز یکم جو پختم و اونو قاطیش کردم مرغ و هویج و قارچ هم توش بود مزه اش خ خوب شد شوهرم اومد کلی غر زد که چرا نریختی بره اولش اصلا نفهمید اون همون سوپ دو روز پیشه تا خودم گفتم گفت ااررره معلومه کهنه اس منم ناراحت شدم بش گفتم نخور اونم نون و ماست خورد دلم گرفت من سعی کردم حیف و میل نشه اون اینجوری برخورد کرد نمیدونم هورمونای بارداریم به هم خورده یا حق داشتم؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من طبق تجربه م اصلا ایرادهای غذامو نمیگم هیچ وقت چون طرف اصلا متوجه نشده یهو خودت ک میگه طرف صاف میشینه شروع میکنه ب ایرادهای دیگه گرفتن ! حالا تا قبلش داشت دولپی میخورد! بعد اینکه قراره غذای فردا چی باشه نظرخواهی نمیکنم! مگه هوس کنه بگه فردا فلان چیزو بپز وگرنه خودم هرچی صلاح بدونم درست میکنم. وقتیم نظرخواهی کنی هرچی بگی یه عیب میبنده بهش یا اصلا شرایط بدنی و تایمت رو درنظر نمیگیرن!!! پس در سکوت وعده های غذاییت رو درست کن و اتفاقا از دست پخت خودت هم تعریف کن گاهی تا ثبت بشه توی ذهنش
ازونجایی که درمورد هر موضوعی نظر نمیدم ؛ پس اگه نظرمو یه جا گفتم که مخالفش بودی لطفا ریپلای نکن نمیخوام متقاعدم کنی،چون نظرم طبق تجربه خودمه😊••••••• امروز دوم شهریور۱۴۰۲با خودم عهد میبیندم که بجز راهنمایی و مشاوره در حد درک و فهم خودم از موضوع بحث؛ در هیچ تاپیکی پست نگذارم و البته بجز موارد فان ؛؛ و هیچوقت در تاپیک های تعریف از خانواده اعم از پدر،مادر،خواهر،برادر،همسر و فرزند شرکت نکنم ،چون هروقت شرکت کردم بعدش کلی انرژی منفی روانه زندگی خودم و اون افراد شد!!! •••••••••روابط دوستانه یا عاشقانه تو باید عامل کاهش استرست باشن نه بیشتر شدنش،باید منبعی برای آروم شدن تو، پیشرفت خوشحالی و آسون تر شدن مسیر زندگیت باشن، اونا باید باشن تا از زندگیت لذت بیشتری ببری و حالت خوب باشه کنارشون نه برعکسش،زندگی خودش به اندازه کافی سخت هست•••••••••