دوستم
گفت ک چندسال عقد بودع و مادر و هاهر شوهرش خونش تو شیشه کردن اما چون شوهرش دوست ذاشته و شوهرم بچه ننه بوده وطزف اونا صبوری کرده
گفت بعد عروسی دعوت کرده خونه شون
و خ شوهر خاهرشوهره رو تحویل گرفته
بالا بشین غذا بیشتر بزاره جلوس
میوه دوبار بزاره
چایی دوبار ببره
از قصذ میکرده ک دیگ خونه ش نرن خانواده شوهر
و همینم شده دیگ نرفتن خونه ش
و خاهر شوهرم دیگ نگفنع بیا خونم
اما چند وقت بعد طلاقش دادن بذون هیچ دلیلی
خودش میگ شاید ب این خاطر بوده
قسم میخورد
ن حرفی ن نگاهی ن اشاره ای
فقط بالا بشین پایین بشین و تحویل گرفتن بود
نمیفهمم حق با کی بوده
مقصر اینجا کیه واقعا؟
دوستم خیلیییی پاکه روسرش قسم میخورم ختی الانم ک طلاق گرفته با هیچکس نیست حتی اهل دوستی نیست