امروز صبح رفته بودیم بیمارستان با همسرم
یک خانوم نسبتا بی حجاب و با ارایش انچنانی اومد داخل شوهرم ی نگاه ریز بهش کرد و سرش رو انداخت پایین .
بعد اون خانوم رفت داروخانه دارو بگیره . من و شوهرم نشسته بودیم و پسرمم رو تخت سروم بهش وصل بود
این خانوم اومد رفت سِرومش رو بده به پرستار تا براش تزریق کنه .
سروم پسر من تموم شده بود و همسرم برای اینکه اون خانوم اونجا وایساده بود به من گفت تو بروپسرمون رو بیار
الان شوهرمن چشم پاکه یا نیست ؟
وقتی اومدیم خونه بعضی وقتا تو فکر فرو میرفت یعنی به اون فکر میکرد؟