2777
2789

مادر بزرگم گفته بود میمیرم چادرمو بدید به دخترم...یعنی مادرم چند روز مریض شد مادرم بالا سرش بود😭

هرچه با هرچه کنی برتو همان میگذرد میشه برای حاجت رواییم یه صلوات بفرستی ممنون💖

اره دایی بزرگم میگفت یه ماه بعد میرم میرفت گردش اینا آخرآخرا که آخرشم راست می‌گفت رف دایی کوچیکمم پنج ماه از فوت داییم گذشته بود گفت منم دوهفته بعد رفتنیم ک همون‌طور شد..💔

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اره دایی بزرگم میگفت یه ماه بعد میرم میرفت گردش اینا آخرآخرا که آخرشم راست می‌گفت رف دایی کوچیکمم پن ...

شماها بهش نمیگفتین از کجا این حرف رو میزنی؟ خوابی چیزی دیده بود؟

مادر بزرگم گفته بود میمیرم چادرمو بدید به دخترم...یعنی مادرم چند روز مریض شد مادرم بالا سرش بود😭

بعدم پسرخالم اومده بود بهش سر بزنه هی لبخند میزد انگار که براش تاسف داره یک ماه بعد مرگ مامان بزرگم پسرخالم فوت کرد

هرچه با هرچه کنی برتو همان میگذرد میشه برای حاجت رواییم یه صلوات بفرستی ممنون💖
چقدر قبل مرگش گفته بود؟ مریض بود یا سالم بود؟

خیلی سالم بود حدودا یک هفته ای گفت بعداینجوری شد

هرچه با هرچه کنی برتو همان میگذرد میشه برای حاجت رواییم یه صلوات بفرستی ممنون💖
مادربزرگت به پسرخاله ت لبخند میزد؟

اره مامان بزرگم پسرخالمو نگاه میکرد انگار که میدونست قراره اونم بره

هرچه با هرچه کنی برتو همان میگذرد میشه برای حاجت رواییم یه صلوات بفرستی ممنون💖

من یه حس‌ بدی بهم دست میده می‌دونم یکی قرارفوت بشه ولی نمی‌دونم کی آخرهم همیشه اتفاق افتاده امسال هم سال تحویل به حدی ناراحت بودم که خودم وشوهرم الکی الکی دعوامون شدچون بهم الهام شده بودیکی ازنزدیکام میمیره وهمینطورهم شداول ماه بود اتفاق افتاد برای مادر شوهرم وفعلازندگیمون داغوونه شوهرم شدید افسرده شده منم فشارکاروخونه و شرایط شوهرم وغم مادر شوهرم که مثل مادرم دوستش داشتم عمیقاداغونم کرد

خیلی سالم بود حدودا یک هفته ای گفت بعداینجوری شد

خدا رحمتش کنه. چقدر عجیب. مادربزرگ همسر منم سالم بود. همسایه ش که مدتها مریض بود فوت کرد. این هی میگفت منم بزودی میرم. بعدشم هی سفارش میکرد اینجور برام مراسم بگیرین و فلان مسجد ختم بگیرین. دقیقا هفتم همسایه ش اون فوت کرد

اره مامان بزرگم پسرخالمو نگاه میکرد انگار که میدونست قراره اونم بره

به منم چیزای میگفت ولی اونقدر ناتوان شده بود متوجه حرفاش نمیشدم ولی میدونم منم میبره حسم اینجوری میگه بهم

هرچه با هرچه کنی برتو همان میگذرد میشه برای حاجت رواییم یه صلوات بفرستی ممنون💖
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز