خانوما جریان سره این بود ما میخاستیم بریم بیرون شوهرم دم در بوق زد سوار شم بعد من گفتم وایسا الان میام ایشان هم رفتن ماشینو دور بزنن که من سوار شم و برحسب اتفاق یکی از پشت میزنه به ماشین و چراغ ماشینمون میشکنه بعد که من سوار شدم شروع کرد به بد ک بیراه گفتن به من جلو بابام منم هی هیچ نگفتم عصبی شدم گفتم ازت جدا میشم هر غلطی میخای بکن اومد پاییم محکم زد تو گوشم دستم پیچوند گفت وایسا ببرمت خونه ... رسیدیم خونه شروع کرد به کتک کاری من جلو خونواده م به بابام گفت گوه نخور و کلی بدو بیراه حالا من چه کنم؟ ؟ اصلا نیومد از بابام معذرت خواهی کنه دلش شیکسته چیکارش کنم جدا شم؟ به شدت عصبانی و گستاخه
ای وای چه بد شد عزیزم به نظر من فقط باید صبر کرد تا بیاد خیلی جدی و چند بار از پدرتون عذر خواهی کنه اگه نه که دیگه 😓ای کاش اینجوری حرمتا شکسته نمیشد سخته جمع کردنش
البته این نظر منه عزیزم
عشق سوء تفاهمی ست بین دو احمق که با ببخشید گفتنی تمام میشود😔
همیشه پرخاشگر و بی ادبه به من بی احترامی میکنه خسیسه وهزاااار تا دلیل اخه پدرم چرا &nbs ...
بیچاره بابات😢
دیگه بیخیالت شدم.چشم انتظارت نیستم.بود و نبودت رو سپردم دست خدا.دیگه میخام از ثانیه هاو لحظه هام استفاده کنم.سالها جوونیمو به پای انتظارت سوزوندم.هم توی خواب دلتنگت بودم هم بیداری.اما الان دیگه کافیه.اگه اومدی جات تو قلبمه❤ اگه نیومدی سهم من نیستی و حتما قراره نباشی.واسه داشته هام شاکرم و واسه نداشتنت کافر نمی شم................هی با توام " نی نی"