سلام، راستش شاید توی سایت ثبت نشه و یا خیلیا چون موقع خواب هست متوجه نشن ولی تا الان، و از اون ۴ ریشتر به بعد ماهدشت ۴ بار زلزله اومده. نمیدونم ماهیتش زلزله اس یا چیه؟ چون هر بار که اومده، کوتاه و حالت افتادن یه جسم سنگین و یا پرتاب و انفجار هست.
بار اول که شب بود و همه اومدیم بیرون و ماهیت مشخص نبود و سایت ثبت کرد. بار دوم ۷ و نیم صبح بود که حدودا سه و خورده ای بود و اولش صفادشت بعد ماهدشت ثبت شد توی سایت. و اما بار سوم خیلی جالب بود.
دارم مینویسم
خب
موضوع ازین قرار بود که ما چهارشنبه شب بود فک کنم رفتیم پارک توی کرج. و اونجا برق ها رفت. و همه جا تاریک شد. از دل تاریکی یهو یه خانمی تقریبا ۵۰ ۶۰ ساله ظاهر شد. و اومد نشست روی حصیر ما و گف میخواد رفع خستگی کنه
منتظرم
خب
از ساعت ۹ تا یک شب برام حرف زد و گف که من میتونم تمام زلزله ها رو تشخیص بدم حتی از راه دور و گف تهران و کرج پیمونه اش پر شده و یه زلزله بزرگ میخواد بیاد. من هرچی به هرکی میگم باور نمیکنه.وارد جزییات حرفامون نمیشم
میخوام یه چیزی بگم. خلاصه من خیلی تحت تاثیر حرفای اون خانم قرار گرفتم
خیلی طولش میدی میرم دیگه
و از طرفی هرکاری میکردم خانم بره نمیرفت. و میگف تو بااااید این حرفا روبشنوی. وقتیم که از زلزله حرف میزد تا بدنش میلرزید و میخواست گریه کنه. گف من خیلی از حواوث رو پیشگویی کردم
مثل منا.مثل رودبار و اندونزی و ترکیه
بعد همسرم خ از دستم ناراحت بود که چرا به حرفای اون خانم گوش دادی و من خوابم میاد و اینا. اصلا انگار یه کاری کرده بود که نمیتونستم بلند شم. و هرچیم میگفتم برو و شوهرم خوابش میاد گوش نمیداد. خلاصه من با حالت عصبی اومدم ماهدشت و گرفتیم خوابیدیم شبو
چرت گفته
ساعت حدودای دو نیم اینا یا سه یهو کلاغا و پرنده های درختای کوچمون داد زدن. من خیلییییی ترسیدم و از صداشون از خواب پریدم. شوهرمو بیدار کردم. که بیدار شو بخدا زلزله میخواد بیاد
وشوهرم انقد خوابش میومد که اصلا بیدار نشد. بعد من از شدت ترس چشامو باز کرده بودم و پتو رو محکم گرفته بودم و منتظر زلزله بودم.بااااورتون نمیشه همون لحظه دیدم خونه لرزید. وااااااای
