نه دیگه مامانم قرصای اعصابشو گذاشت جلو گفت جواب رد بدی خودمو میکشم چون بهش وابسته شده بود
االان چی پس باهم روبرو نمیشن تو ساخت نمیشه کم کم دارم به نتیجه میرسم حق داری
زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.