مادرشوهرمو سه تا دخترای دیگش با مار کبری هیچ فرقی ندارن خودشیفته و خودخواهو حسودن
ولی خواهر شوهر کوچیکم برعکس همشونه البته بین خواهرا کوچیکس ۳۵سالشه و مجرده
خیلی ارومو مودبه
خودشم خوب میدونه مقصر اصلی خانوادشن و غیر مستقیم گفته
من اینهمه با مادرو خواهراش دعوا کردم تو روشون وایسادم بازم احترامم سرجاشه منم برا اون اینجوریم
حتی خیلی کمکمون کرده
حسابداره
روز عروسی ۱۰تومن پول داد به شوهرم که داشته باشه پیشش کم نیاره
موقع اجاره مغازه شوهرم ۲۰تومن لازم داشتیم من میخواستم طلامو بفروشم نزاشت خودش ۲۰تومن داد هنوزم پولشو ازمون نخواسته
یا رفت برامون وام برداشت که خونمونو تکمیل کنیم
ولی یکی از رفتاراش یکمی ناراحتم میکنه
مثلا با من کاری داشتع باشه به من زنگ نمیزنه اول زنگ میزنه به داداشش میگه که اون به من بگه
من تلگرام باز کردع بودم تلگرامم خودبه خود تو بعضی گروها مخاطبامو اد کرده بود مثلا عوض اینکه به خودم زنگ بزنه بگه این شماره توعه یا نه از شوهرم پرسیده
یا مثلا اگه بخواد با من جایی بره زنگ میزنه به شوهرم میگه که اون به من بگه
حتی برا اینکه بخواد بفهمه خونم یانه زنگ میزنم از شوهرم میپرسه که خونس من برم بالا یا نه
نمیدونم اسم رفتارشو چی بزارم بنظرتون چرا اینکارو میکنه؟