قبلا ی گروه فعال محیط زیست بودیم از چند شهر مختلف ...
منو یکی از پسرا به اسم رضا همون قبلللل تر از همه همو میشناختیم.
خلاصه تو گروه حرف میزدیم میگفتیم میخندیدیدم هماهنگ میکردیم فعالیت میکردیم از شهرای مختلف بودیم.
من این بین از یکی از پسرا به اسم اهورا خیییییلی خوشم اومد ک همشهری رضا بود از قضا و یکی دو بار همو دیده بودن اما من ن....
راستش چند بار دوست داشتم سر صحبتو باهاش باز کنم باهام خوب بود خیلی مهربون بود اما گرم نمیگرفت مثلا زود خدافظی میکرد اون اصلا شروع کننده پیام نبود و ....
برا همین به رضا گفتم غیر مستقیم برام اکیش کن و ... گفت باشه و بعد ی مدت خبری نشد و از رضا پرسیدم و اونم گفت تحقیق کردم و کلی بد ازش گفت ....
من زیاد باور نکردما ولی ی کم بی خیالش شدم دیدم اصلا علاقمو نمیفهمه از گروه زدم بیرون و ارتباطمو قطع کردم.
الان بعد ی سال منو برگردوندن تو گروه و تو بیو اهورا دیدم حلقه و تعهد و اینا زده 😔 و اینطوریم فهمیدم با یکی از همون دخترای گروهه که دوست منم بود قبلا و همشهر ان خودش و اهورا ، هدفشم جدیه فک کنم ک بیو زده
هنوز نتونستم فراموشش کنم 🖤 حسرتش موند تو دلم الان دیگه باید خودمو خفه کنم کاش خودم بهش میگفتم همون اوایل و ترک نمیزدم ....