نمیدونم این داستان شاید مقصرش خودم باشم.
حتما کامنت برای هم دردی بذارین.
روزای اول که رفتم مدرسه همش ساکت بودم تا اینکه نمیدونم ، انگار اون فاز اروپاییم فعال شد ، تو کلاس انگلیسی و فرانسوی حرف میزدم ، تاریخا رو میلادی مینوشتم و... . این کار بعضی ها رو انگار عصبیانی کرد ، اون اول همه میگفتن این کا را رو نکن ولی الان حتی اونم نمیگن.
خیلی هم احسلس ضعیف بودن میکنم. مثلا یکی فحش میده ، عصبانی میشم ولی نمیخوام که دعوا راه بندازم ، ولی اگر من به اونا همون فحش ها رو بدم منو میزنن یا بهم فحش های بدتر یا جواب ها ناراحت کننده میزنن.
منم بعضی مواقع گریم میگیره و خیلی ناراحت میشم.
من همش میخوام اونی باشم که از سر کار های بد دیگران میگذره و اونا رو میبخشه باشم و واقعا هم هستم ؛ ولی کسی این ها رو نمیبینه