2777
2789

اولین وغم انگیز ترین چیزی که تجربه کردم از دست دادن پدربزرگم بود توی سن سی سالگی همون موقعا که داشتم با حجی اشنا میشدم و حرف میزدیم.

بابا بزرگم نزدیک دو هفته بود بیمارستان بود انقدر از امپول و سرم میترسید که خدا میدونه🥲

 ولی طفلی رو سوراخ سوراخ کرده بودن بخاطر رگ و سرم و اینا 

من دلشو نداشتم برم ببینمش 

قلبم درد میومد بابابزرگ عزیز دوست داشتنی خوش خنده و مغرور خودمو تو اون حال ببینم💔

نمیتونستم ازش دل بکنم وحس میکنم همین دل نکندنه رفتن رو براش سخت کرده بود 

نزدیک خونمون دوتاشهید بود یه روز صبح انقد بیقرار بودم پاشدم ساعت ۷ رفتم سرمزارشون

گفتم نمیخوام باباجونم اذیت بشه راضیم به رضات خدا

بااینکه برام مث جون کندن بود اما دل کندم

فردا صبحش تلفن خونمون زنگ خورد 

مامانم گوشی رو برداشت فقط شنیدم گفت اخخخخخخخی قلب من کنده شد و بابابزرگم پر کشید 🥲💔

به فاصله ۶ ماه مادر بزرگ مهربونم رفت نتونست دوری شوهرشو تحمل کنه از وقتی باباجونم رفت مادربزرگم مریض و مریض تر شد ،تو این شش ماه چند بار رفت و احیاش کردن، توخواب برای بابابزرگم که پسرعمشم میشد لالایی محلی میخوند براش شعر میگفت .❤️

تو همون روزا که مامان بزرگم مریض بود مادر حجی بدون هیچ دلیل قبلی بدون هیچ مدل ناراحتی، خونریزی شدید معده کرد و از دنیا رفت و ما انقدر شوکه شدیم که هنوز از یاداوری اون روزا تپش قلب میگیرم مادرحجی خیلی دوس داشت من عروسش بشم خیلی تلاش کرد برام خدا رحمتش کنه 🥲🥹💔

بعدم مادربزرگ مهربونم به رحمت خدا رفت و تمام خاطرات قشنگ بچگی منو باخودش برد🥲💔

ما دیگه همه فقط دلخوشی و چشم امیدمون به مادر مادرم بود همون خانوم گیلانی خوش زبون جدی باهوش به فاصله چند ماه فیستولی که توی دستش برای دیالیز گذاشتن عفونت کرد و عفونت توی بدنش پخش شد و از پیشمون رفت به همین راحتی 🥹💔

من به این مادربزرگم به شدت وابسته بودم و افسردگی بدی گرفتم بعدش طوری که حاضر نبودم کوچیکترین روزنه نوری رو تحمل کنم 🥹🥲💔

توی یک سال تمام عزیزان جون و دلم رو به خدا سپردم 🥹💔

بچه ها من اینجا کلی خندوندمتون اما ادما یه وقتایی یه زخمایی میشینه رو دلشون که حالا حالاها جاش از بین نمیره ..

قبول دارید درد ادمایی که میخندن تابقیه ناراحت نشن خیلی عمیقه؟؟🥲💔

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

متاسفم اینقدر درد کشیدی 



امیدوارم همسرت خوب و مهربان باشه 

خدا پدر و مادرت رو حفظ کنه 



من سال ۸۱ مادرم فوت شد تو تصادف 

ولی از اون بدتر تصادف پارسال خرداد ماه برادرم بود رفت کما یکماه 

به هوش اومد خدا رو شکر 

ولی دیگه هیچی عادی نشده 

من خودم دیگه دارم کم میارم 

امروز رو مرز مردن هستم حال خودم خیلی از نظر روحی خرابه 

عزیزم خدارحمتشون کنه روحشون پر نور الهی دیگه غم نبینی منم خیلی بدبختم خیلی راضی به مرگمم همه حسرت زندگیم رو میخورن ولی من از درون داغونم

تمام دین من استوار ماندن و به هر بادی به باد نرفتن است

کل ۱۲ سال تحصیلی کسی باهام دوست نشد بی محلی کردن همیشه یه گوشه تو حیاط میشستم بازی بچه هارو نگاه میکردم کسایی که دست تو دست دوستشون بودن🥲

خلیج فارس فارس بوده فارس هست و فارس خواهد ماند 🇮🇷کجای کاری پری خانم 😂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز