موضوع اینه ک شوهرم از خونه بیرونم کرده
سر اینکه دعوا کردیم و خسته شده
چرا خسته شده ودعوا کردیم؟ چونکه ب شدت ب خونوادش وابستس و عین چسب چسبیدن ب هم وتک پسره تمام اموال ب اسم مادرشه و شغلش با باباش شریکیه و هیچی ب اسمش نیس
وظیفه داره سرویس دهی مادر و خواهرای متاهلش ب خصوص اخری باشه عین ی بابا برای خواهراشه
بعدشم عدم استقلال داره و نمیتونه بین منو خونوادش باهم مدیریت کنه و جایگاه هارو قاطی کرده
خلاصه ک مادرشم دخالت و فضولی پنهانی زیاد داره اینم میترسه ازشون و میگ فقط خونوادمو دارم پس در نتیجه همههههه جور وابستگی بهشون داره
حالا شکایت کردم دادگاه دارم سریع سر این قضیه لب باز کنم گریم میگیره
چی بگم ک قاضی قانع شه