صبح رفتم بیرون برگشتم خونه یچیزی بردارم دوباره برم دیدم شوهرم ماشینش و گوشیش خونس خودش و نیست
میخواستم بگم بمونه خونه درو رو پسرم بازکنه ازمهدمیاد
گفتم حتما رفته مغازه ی همسایه چسبیده ب خونمون رفتم دم در گفتم اقای فلانی کارمهمی با همسرم دارم گوشیش خونس خودش نیست اومده پیش شما گفت نه ما اصلا ندیدیمش بعدخندید گفت خیلی شوهر شیطونی داریا
گعتم ینی چی شیطون ؟؟؟
گفت هیچی همین ک میگی یهویی نیستش شیطونه دیگه و بحث و عوض کرد