دیگه خسته شدم بس الکی منتظر موندم و الکی منو سر کار گذاشتن هیچکسی به حرف من گوش نمیده انگا ر با در دیوار حرف میزنم هیچکسی به فکر من نیست اصلا به من اهمیت نمیدن و همیشه حتی اگر حق با من باشه بر ضد من عمل میکنم دیگه واقعا خسته شدم دلم میخواد خودمو از این دنیا نجات بدم یا برم جایی که اصلا ادمی وجود نداشته باشه دیگه تحمل سردرد و جنگ اعصاب ندارم تحمل هم حدی داره حالم از زندگی به هم میخوره حتی شب وقتی خوابم هم راحت نیستم خواب های بد میبینم بعضی شبا از ترس نمی خوابم و تا صبح بیدار هستم حوصله هیچ کسی رو ندارم هر شبم با گریه میگذره بعضی وقتا سرم سوت میکشه و قلبم تند تند میزنه واقعا دارم زجر میکشم دوست دارم خودمو خلاص کنم هر شب با ارزو این که فردا یی نباشه میخوابم ولی بی فایده اس دیگه نمی تونم بخدا نمی تونم من ادمم تحملم حدی داره😭........
هیچ کسی به حرف من گوش نمید تو همه موارد اصلا به من اهمیت نمیدن و به حرفام گوش نمیدن و همیشه بر علیه من هستن من دیگه خستم دیگه نه حوصله دعوا دارم نه چیزی فقط میخوام راحت شم میخوام برم جایی که او ن ها نباشن اصلا حالم از این دنیا هم به هم میخوره هر شب و روزم عذابه حتی تو خواب هم من عذاب میکشم هیچ کس نمیدونه من تو تنهایی چه زجر هایی کشیدم شب ها تا صبح از ترس بیدارم و وقتی یه لحظه به زور قرص میخوابم همش کا بوس میبینم و زجر میکشم دیگه خستم بخدا