ميوه ممنوعه

این منطق گرا و شهود گرا بودن برمیگرده به فعالیت های نیمکره های مغز ابن سینا چون توی خیلی از علوم فعالیت داشته هر دو نیمکره مغزش فعال بوده اما ما خیلی کم داریم آدم هایی که هر دو نیمکره مغزشون تو جامعه امروزی فعال باشه کار زیادی میطلبه این فعالیت که من خودم به شخصه تو این زمینه خیلی تنبلم انگار عادت کردم 

وای یکی از دلایلی که همیشه بابتش از خدا شکر گذاری میکنم همینه که میتونم مدام با خودم حرف بزنم انگار یه نفر درون من نشسته و به حرفام گوش میده البته خب این به قول شما پیامبر درونی من خیلی وقتا از اون ور بوم میفته یه روزایی سفت و سخت یه روزایی بیخیال و آروم شاید پیامبر بقیه متفاوت باشه 

جالب بود برام 

جامعه بعدی ما جامعه شهودی خواهند شد چون دیگه به لطف کامپوتر و اینترنت ما دیگه نیاز نداریم ریاضیات خوبی داشته باشیم یا سریعتر باشیم جامعه بعدی به آدم هایی احتیاج داره که کارهایی بلد باشن که کامپیوتر و ...نتونن انجام بدن و اون شهود هست و استعاره و شوخ طبعی جامعه بعدی قشنگتر میشه

خب بهشتی که همش راحتی باشه همه چی فراهم باشه دیگه چالشی نداره که عیار آدما معلوم بشه من اصلا اعتقادی به بهشتی که میگن نهر روان و ...ندارم بهشت یه چیز درونی یه صلح با خودمون و همه جهان پیرامونمون حتی جهنم هم از نظر من قیر دآغ و اینا نیست جهنم یه جایی هست که خودمون میفتیم به جون خودمون تفاوت چیزی که باید می‌شدیم و چیزی که هستیم احمال کاری هامون تصمیمات نادرستمون همه میاد سراغمون بعد ذره ذره خودمون رو نابود میکنیم  

بله عزیزم زمانی این علوم مثل ریاضی کاربرد داشت که جامعه نیاز به آدم های متخصص در این امور داشت تا بتونه مسائل رو حل کنه امروزه کامپیوترها خیلی بهتر و سریعتر و با خطای کمتری این مسائل رو حل میکنن امرو ما نیاز به خلاقیت داریم نیاز به چیزهایی که دنیا رو میان ربات ها جای بهتری برای زندگی کنه نیاز به تخیل داریم به شوخی و خنده .نه خنده های فیک اینستا نه منظورم شوخ طبعی هست که مسائل رو خیلی سخت نکنیم برای هم 

به همدلی نیاز داریم به شاعرانگی به اینکه اجازه بدیم اون چیزی که درونمونه جونه بزنه