از طرفی دلمم نمیخاد ب همسرم بگم ولی میدونم اگه بگم یک دنیا دلم سبک میشه
وای خانوما خیلی ناراحتم
من بنا ب شرایطم هرهفته از همسرم که تو عقدیم دورم
اخرهفته ها برمیگردم خونمون و همسرم میاد پیشم
منم دیشب تازه رسیدم،همسرم اومد ترمینال دنبالم و رسوند منو خونه شب هم موند
امروز هم یکم باهم گشتیم و قرار شد بعد شام بره خونشون...
بعد خاهرش زنگ زده داداش کی میای زنگ زدم بهت بگم دیگه پاشو بیا:/
اولین بارش هم نیست این حرکت حالا خودش مدام خونه دوستاشه امروز هم حتی خونشون مهمون بود ک بگم حوصلش سر میره فلان
منم یک هفته همسرمو نمیبینم واقعا از این حرکت ناراحت میشم چون قبلن هم انجام داده بود و یه بزرگتر نیست انگار ک جلوشو بگیره بگه زشته زنگ نزن
خونه خودشون هستم ی جور اذیتم میکنه
همسرمم اینجاس ی جور
جالبه من با همسرم حتی بیرون بریم همسر هول و استرس که ی وقت جلو خواهرم نگی رفتیم فلان جا هااا حواست باشه هااا استوری نزاریا هایدش کنیا اوه
برا بیرون رفتن با شوهر خودمم باید از ابجیش بترسم چون ناراحت میشه اونو نبردیم