دیشب شوهرم اومد سمتم پسش زدم اونم بهش برخورد
رف تو هال خوابید منم محلش ندادمم گرفتم
خوابیدم یه خواب بد و ترسناک دیدم
پاشدم دیدم رفته سرکار از ترس زنگ زدم بهش تا ارومم
کنه یکم شوخی کرد بعدش گف دیگه پیشت نمیخابم
چون اذیت میشم منم گفتمش بی خود میکنی
و قط کردم