بچه ها سلام
عموی من توی ی سرایداری کار میکرد و خب وضعشون خیلی خوب بود تا اینکه ی سری وام و اینا میگیره و ی اتفاقی میفته براشون که کلا از عرش به فرش میرسن و خونشونو میفروشن و مجبور میشن از اون سرایداری در بیان بعد ماشینشونو میفروشن و میدن پول رهن ی خونه