قضیه مال دو سه سال پیشه
شوهرم بارها منو انداخت از خونه بیرون ولی بابام نزاشت طلاق بگیرم
گفت تو روستا ابرومون میره
شوهرم کتکتم میزد بابام میگفت حق داره حتما کارب کردی که زده همین چیزا باعث شد شوهرم ببینه من وپشتوانه ندارم..بهم خیانت کرد با اینکه من چهره زیبایی دارم و اون زشته
بعد اون قضایا همسرم هرجور میلش کشید باهام رفتار کرد
همیشه هم میگه بهت لطف کردم تو این خونه خرجتو میدم
روزی ده بار منو از خونه مینداخت بیرون میگفت یا بچه بیار یا طلاق
پدرم منو خونه نمیزاشت
بچه اوردم..دیدم فقط پام گیرتر شد
بابام خیانت بزرگی در حقم کردو نمیبخشمش
خودمو بکشم منطقیه