2777
2789

سلام شبتون بخیر . توی یک دو راهی بدی گیر کردم . در حال حاضربیست و سه چهار سالم هست سنم رو گفتم شاید سوال باشه واسه یه سریا و لطفا اینم‌نگید واست زوده یا ... . 

راستش من یه دختر خاله دارم یعنی دختر دختر خالم میشه خاطرش رو میخوام الان نزدیک دو سالی میشه حقیقت ما جرا اینه که من قرار بود که یک سال و خورده ای پیش برم توی ارتش استخدام شم یه پنج شیش ماهی زمان برد و به گوش مادر همین دختر رسیده بود سر همین موضوع بنظرم که سر همین موضوع بود که مادرش خیلی بهم احترام میزاشت و احوالم رو میگرفت از خونوادم و ... منم گفتم شاید مادرش دلی دوستم داره خلاصه رفتن من به اونجا جور نشد و کم کم علاقم زیاد شد به دخترش و دیگه واقعا طاقت نیوردم و به مادرم گفتم بره خواستگاریش زمان خواستگاری رفتن من شاگرد ام دی اف کار بودم و خدا رو شکر الان کابینت و کمد دیواری هم یاد گرفتم . خلاصه وقتی مادرم رو فرستادم دختر خالم یعنی مادر همین دختر که خاطرش رو میخواستم یه سری حرفا به مادرم زد که دلم شکست آخه من به لحاظ مالی حمایت و پشتوانه ای از سمت خونواده ندارم و اونام تحت فشارن مادرش گفته بود چرا به حرف پسرت گوش کردی و اومدی خواستگاری بزار دو سه سال دیگه برو یه دختری واسش درست کن من دخترم میخواد بخونه واسه معلمی و بعدش بره سرکار و خونه و ماشین و جهیزیه بخره و با همکاری از خودش ازدواج کنه . واقعا دلم رو شکستن حرفاش .چرا دوروغ بگم من پول آنچنانی نداشتم و اصلا بهش حق میدم که اون موقع توی اون شرایطم دخترش رو نمیداد به من ولی انتظار شنیدن این حرفارو نداشتم تازه یه سری حرفای دیگم گفته بود که زیاد بازش نمیکنم . الان حقیقتا تهه دلم دخترش رو دوست دارم بازم و بنظرم شاید دختره هم همین حس رو به من داره قبل شنیدن این حرفا که واقعا عاشقش بودم حرفای مادرش دلسردم کرد غرور و شخصیتتم رو از بین برد درسته پول نداشتم ولی حداقل میدونستن که آدم بی عرضه ای نیستم.  الان حقیقتا کارو بارم جورشده و قراره استخدام بشم استخدام تیپ نوهد ارتش اگه خواستید راجبش تحقیق کنید و یه سری از مراحلش رو طی کردم و بهترین و آماده ترین تیپ ایران هست تیپ یعتی همون پادگان و کابینت و کمد دیواری هم یاد گرفتم .

به عنوان شغل دوم و درآمد خوبی هم داره . اینجا ازتون کمک میخوام .

حالا به طور غیر مستقیم به گوش دختر خالم داستان من رسیده و هی زنگ میزنه خونمون و حال و احوالپرسی میکنه و توی خیابونی جای میبینه احترام و تعارف میکنه منتظره تا قطعی بشه رفتن من . الان راستش از یه ور میفتم یاد حرفاش و بی احترامی هاش از یه ورم خب دلم گیره واقعا موندم چیکار کنم.

اینم بگم شرایط مالی چهره و ... من و دخترش در یه حد بودیم فکر نکنید سر این چیزا اینطور گفته . فکر کنید داداش کوچیکترتونم دلسوزانه راهنماییم کنید ولی خب اینکه دلم پیشش گیره هم در نظر بگیرید سختم دل کندن ازش 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سعی کن با کسی ازدواج کنی که تورو به خاطر خودت بخواد نه موقعیتت فردا پس فردا دیدیم یه اتفاقی افتاد تو از ارتش اومدی بیرون اون موقع میخوان چیکار کنن به نظرم باید به خاطر خودت قبول کنن 

اول اینکه باید کسی که مشاوره و تخصصش هست نظر قطعی رو بهت بده اما نظر خواهرانه من اینه که اگر قرار باشه آدم کسی رو بخاد باید فقط و فقط بخاطر خود شخص بخاد نه موقعیت مالی و کاری 

شاید خدایی نکرده ب هر دلیلی از کار بیرونت کردن مطمعن باش این دختر هم رهات می‌کنه و میره

اول اینکه چرا وقتی کاری قطعی نشده رو به گوش همه میرسونی نتیجش میشه همون که قبول نشدی.

هیچ‌کار تا قطعی نشده به کسی نگو اینو از من یادت باشه.

حالا دختره معلم شد آخر یا نه؟

ظاهرا خانوم داماد کارمند و حقوق بگیر دوست داره وگرنه مشکلش پول نبوده همه میدونن معلما چقدر کم حقوق میگیرن و درامد شما از اون خیلی بهتر بوده 

به نظرم با خود دختر ارتباط بگیر ببین نظر اون چیه ،شاید با هم اشنا شدین و دیدی اصلا با چیزی که فکر میکردی فرق داره

نمیدونم ماجرایی که تعریف کردی رو مثل یه ترازو بدون

دو طرفش رو مقایسه کن یک طرفش میشه شدت دوست داشتنت و طرف دیگت میشه له شدن غرورت

اگر غرورت بدجور صدمه دید و حس میکنی دختره هم مثل مادرش هست غرورت مهم تره اگر دختره اینجوری نیست خب صد صدرصد غرور در برابر عشق و دوست داشتن خیلی مهم نیست چون چه بخوای چه نخوای پدر و مادر موقعیت داماد براشون خیلی مهمه بیشترش هم از روی دلسوزی هست قبول کن یکم حق داشته شغل ازاد واقعا ریسکیه ولی اینکه دختره قبلا هم تو رو دوست داشته یعنی تو رو فقط برای موقعیتت نمیخواد

ولی فعلا دست نگه دار اینجوری ک معلومه دختر خالت پشیمونه بذار شدت پشیمونیش بیشتر بشه تا بدونه میتونست محترمانه تر رد کنه

بذار کارت هم 100 درصد جور بشه شرایطت کااامل جور شد دوباره قدم بردار

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

شما هم که همش دنبال هیجان

ما قبلا همون تاپیکِ قبلیت راهنماییت کردیم. و فایده نداشته.‌پس نتیجه میگیریم که تاپیک زدنت بی فایدست. شما با خودت باید خلوت کنی و تصمیم نهاییتو بگیری.‌من گفتم دست از دلت نکش و برو خواستگاریش

حال دل من خوب نمیشود که نمیشود که نمیشود... میگذره...ولی ردش میمونه💔تو الان شیرینی یه محفلی👎👎👎
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز