شاید هم به خاطر خونگرمی و خوب بودن جنوبیاست،من اینجا غریبم رفیقم پدربزرگش فوت شده از صبح اومدم اینجا پیشش کنارش بودم،بعد اومدیم خونه پدربزرگش و کمک خواستن رفیقم گفت مهسا کمک میکنه کلی کمکشون کردم و باهاشون بدون اینکه حتی اسم همدیگه رو بدونیم خیلی صمیمی شدیم آخرش یه خانمی که شاید سنش ۶۰ یا ۵۰ بود محکم بغلم کرد به رفیقم گفت قدر این خوشگلو رو بدون هیچ کس اینطوری نیست
واقعا عاشق جنوبیام،بدون هیچ پز دادنی،خیلی خاکی و گرم
🫠🫠🫠🫠