باردارم وروزای آخر
از اینکه میخوام بغلش بگیرم خیلی خوشحالم
ولی تصوراینکه دیگه تو شکمم نباشه خیلی سخته برام
اینکه دیگه هیچی تو شکمم تکون نخوره 😳😳
نتونم باهاش راحت حرف بزنم
اینکه شکمم برم تو وهیچی توش نباشه
الان ماما بهم گفته روغن کرچک بخور ولی من نمیخوام تموم بشه این روزا
از طرفی هم باور نمی کنم داخل این شکم یه نی نی مثل بقیه نی نی هاباشه حس می کنم کوچولو شکمم
بخور عزیزم بغل گرفتنش لذتش بیشتر از تو شکم بودنه
برو خداروشکر کن بفکر سلامت بدنیا اومدنش باش
وقتی بیاد مرحله جدیدی از زندگیت شروع میشه که خیلی شیرینه
چه چیززززا آدم میشنوه😒
منم روز آخر بارداریم گریه کردم😢
ولی بعدش حسابی خندیدم😆
این حس طبیعیه..ولی وقتی بیاد یه جوری عاشقش میشی که میگی کاش از اول بیرون از دلم بود.ایشالله راحت فارغ بشی..برای بچه های منتظر سایت دعا کن موقع زایمانت
طبیعیه عزیزم
من بارداری دومم اینطور بودم چون میدونستم آخرین باره
اما بزار بغلش بگیری هیچ حسییی زیباتر از این سراغ ندارم
برین خدارو شکر کنین همینو دارین من الان درحال سقط سومی هستم برام دعا کنین نمیدونم مشکل کجاست قبل اینکه بتا به ۱۰۰۰برسه و بتونم برم سونو به خونریزی میفتم هی خدا بازم شکرت
