ذهنم پر از افکار چرت و پرت شدا
دعواهای خیالی و جنگ و اعصاب هایی که اصلا وجود نداره
انگار ناراحتیم از ادا جمع شده تو ذهنم همش باهاشون دعوا دارم
مثلا الان یک ساعته دارم به این فکر میکنم روز عروسیم خواهرم بخواد برقصه خواهر شوهر حسودمم میان برای رقص چاقو بعد میشناسمشون با دخترش که ۸ سالشه میاد میرقصه🤣🤣
نمیدونین چقدر افکار رو مخی دارم
همشون پوچ و بیهوده اصلا نمیتونم بزارمشون کنار
همش لج دارم توی ذهنم با بقیه(البته اونایی که نتونستم حقمون بگیرم ازشون)
سعی کردم مدیتیشن کنم نشد